مروری کوتاه بر حوادث کار در چند ماه اخیر
على طاهرى

حادثه و نقص عضو و مرگ در حین کار، يک واقعيت است که هر ورز از کارگران قربانى ميگيرد. اين موضوع بويژه در صنایع خودرو سازی مرتبا اتفاق مى افتد. صنعتی که از چهار سال پیش با رشدی 1000 درصدی مواجه شده است. خستگی، عدم تمرکز، عدم اعتماد و اطمینان به ادامه کاری (نبود امنیت شغلی) پیمانی و قراردادی بودن بیش از 90 در صد کارگران در خودروسازی ها، شب کاری هفتگی و به هم خوردن ساعت داخلی بدن کارگران در انطباق با محیط، حواس پرتی به خاطر فشار های اقتصادی سرمایه بر کارگران، نداشتن سرپناه و مستاجر بودن - با کرایه منزلی که حتی بیشتر از دریافتی [نان است- و نداشتن هیچگونه تشکل کارگری که در آن کارگران بتوانند پیگیر مشکلات عدیده خود باشند از جمله مهم ترین عواملى هستند که وقوع "حوادث کارگری" را تسهيل ميکنند. اما فقدان سيستم ايمنى در محيط کار، يا سيستم ايمنى نامطلوب و ارزان، منشا اساسى اين حوادث است. ایران تنها کشور گلوله زدن به سینه کارگر معترض نيست، ايران از جمله کشورهائى است که هر روز کارگر را در محيط کار ميکشد و نامش را در گوشه اى پرت در "صفحه حوادث" روزنامه ها درج ميکند. در مورد کارگران افغانى حتى خود را ملزم به درج نام کارگر هم نميکنند!
در این نوشته سعی می کنم گوشه هایی از سوانح کار را گزارش دهم. البته مسلم است که این تنها گوشه ای از ستم سرمایه داری اسلامی به جان کارگر است اما با همین آمار میشود ابعاد دقیق فاجعه را حدس زد. برای ما کمونیست ها یک شب گرسنه ماندن کودکی هم غیر قابل تحمل است چه برسد به این که فوج فوج انسان زحمتکش برای چاق کردن سرمایه دار های رذل هر روزه جان بدهند .
شرکت سایپا: علی سرحدی جوان 27 ساله ی اهل بیجار کردستان کارگر سالن پرس شرکت خودرو سازی سایپا در مورخ پنج شنبه 8 بعد از ظهر در حال کار با دستگاه پرس 500 تنی (محل سازمانی کارش) ناگهان بخشی از بدنش از سمت سر و تنه در مقابل چشم حیرت زده سایر کارگران به زیر پرس رفت. او سه سال بود که در سالن پرس شرکت سایپا به عنوان پرس کار مشغول به کار بود. او در حال تدارک مراسم عروسیش بود. زمانی که این اتفاق افتاد تمامی کارگران سالن پرس سایر دستگاه ها پرس را خاموش کردند و در مقابل دستگاه پرسی که این اتفاق افتاده بود جمع شدند. در این لحظه کارکنان بخش حفاظت ایمنی، به جای اينکه حالت روحی سایر کارگران را در نظر بگیرند، برای خوش خدمتی به مدیران شرکت شروع به اظهار نظر در مورد مقصر بودن کارگر جان باخته کردند که ناگهان تمامی کارگران سالن پرس به شکل دسته جمعی به مسئولان حفظت ایمنی شرکت سایپا اعتراض کردند. در این لحظه مدیریت شرکت سایپا تصمیم به تعطیل کردن شیفت های دوم و سوم گرفت. آنها از برخورد کارگران ناراحت و عصبی بیم داشتند .
در مجموعه ی شرکت های سایپا طی دو سال گذشته بیش از 10 مورد حادثه منجر به فوت و نقص عضو اتفاق افتاده است که از مهم ترین آن ها می توان به مرگ ابولقاسم احمدی در 25 تیر ماه 1384، علی آدینه در دوم مرداد 1384 در پروژهی ال نود پارس خودرو وابسته به سایپا اشاره کرد.( این دو کارگر سقوط کرده و در دم کشته شدند) هم چنین در روز های سوم و دهم مهرماه و در 25 مهرماه 1384 نیز در همین پروژه چهار کارگر سقوط کرده و دچار نقص عضو دائمی شدند. در 25 مهرماه 1384 در سالن پرس پارس خودرو انگشتان دست یکی از کارگران پرس کار قطع میشود .
شرکت ایران خودرو:
  15 شهریور ماه 1386 یکی از کارگران شرکت ایران خودرو در اثر سقوط پالت از روی لیفتراک جان خود را از دست داد. علی اکبر شورگشتی کارگر انبار ریخته گری در اثر یک حادثه در جلوی چشم همکاران خود به طرز فجیعی کشته شد. این کارگر قربانی سیاست های غلط و ناقص مدیریت شرکت که کار رانندگی را به شرکت های پیمان کاری سپرده است شد. این شرکت ها بدون هیچ گونه نظارتی و آموزشی و بدون رعایت استاندارد های رانندگی در محیط کاری مشغول به کار هستند. مرگ شور گشتی نشان داد هنوز محیط های کاری ناامن بوده و بازرسین وزارت کار هیچ گونه نظارتی بر آن ندارند. سال گذشته کارگر دیگری به نام پیمان رضی لو بر اثر شدت کار جان باخت. بیست و ششم شهریور ماه نیز مقارن ساعت 4 بعدازظهر یکی دیگر از کارگران جوان ایران خودرو در سالن پرس شماره 3 بر اثر برخورد با قالب در دم کشته میشود. علی امامی کارگر 26 ساله سالن پرس شماره 3 که در شیفت دوم کار می کرد در اثر برخورد قالب با قالب دیگر جان خود را از دست می دهد. این حادثه در اثر نادرست برداشتن قالب با جرثقیل بوجود می آید و علی امامی در اثر تاب قالب بین دو قالب گیر می کند و شدت حادثه طوری بوده که ایشان قبل از رسیدن به بیمارستان در دم جان می بازد .
به دنبال این حادثه کارگران پرس تولید را متوقف می کنند ولی مدیریت از ترس گسترش اعتراض بلافاصله سالن پرس را تعطیل می کند و کارگران را روانه خانه هایشان می کند این دومین حادثه در عرض بیست روز بود .
کارگران ساختمانی نیز به هنگام کار به کرات دچار حادثه می شوند:
 در پی سقوط دیوار مجاور در محل گود برداری پاساژ در دست احداث در شهر قدس، 8 نفر از کارگران این پروژه جان خود را از دست دادند. این حادثه در ساعت 15:30 در زمانی رخ داد که 8 نفر از کارگران ساختمانی شاغل در پروژه دست ساخت پاساژ بزرگ میلاد شهر قدس بر اثر ریزش دیوار کناری محل گود برداری زیر آوار ماندند و زنده به گور شدند! یک کارگر 19 ساله بر اثر ریزش آوار کشته شد. این حادثه به علت عدم شمع بندی مناسب رخ داد. در حادثه دیگر 5 کارگر در حال گودبرداری برای ساخت یک مجتمع بر اثر ریزش آوار جان باختند. دست راست یک کارگر 24 ساله در موقع تمیز کردن دستگاه نوار نقاله در کارخانه ای در شهرستان شهریار قطع گردید. در تاریخ 10 مرداد ماه ساعت 6 بعد از ظهر کارگر جوانی از اهالی آهنگرکلا در شمال، در طبقه 4 ساختمان نیمه کاره پشت دستگاه بالابر مشغول به کار است که از طبقه چهارم به پایین سقوط می کند و به دلیل شدت ضربه وارده در جا فوت می کند. مهدی غفوری بعد از پایان تحصیل تنها چند ماه بود که مشغول به کار شده بود .
معادن نیز یکی از بیشترین حوادث کار را در سراسر جهان از جمله ایران دارند. آخرین حادثه: سوم مهرماه، بر اثر ریزش معدن ماسه در شهرستان پلدختر در استان لرستان یک کارگر جان باخته و دو کارگر دیگر به شدت زخمی شدند. حادثه در یکی از معادن منطقه جلوگیری رخ داده و بر اثر آن کارگر به نام فتحعلی جانش را از دست داده و دو کارگر دیگر به شدت زخمی شده و در بیمارستان بستری هستند .
در حادثه ی دیگر اتوبوس برقی جان راننده 45 ساله را گرفت. پزشک قانونی برق گرفتگی را علت مرگ راننده یک اتوبوس برقی و مجروح شدن چهار مسافر آن اعلام کرد. در ساعت 6 صبح روز 7 تیر ماه در حالی که یک اتوبوس برقی در خیابان هفده شهریور در حال حرکت بود ناگهان کابل برق پاره شد و روی اتوبوس افتاد. در این هنگام راننده اتوبوس دیگری که از طرف مقابل در حال حرکت بود پس از رسیدن به محل حادثه از خودرو پیاده شد و برای پیشگیری از وقوع حادثه ای تلخ سعی کرد کابل بریده شده را از روی اتوبوس به سویی بیندازد اما ناگهان این راننده 45 ساله که موسی نام داشت دچار برق گرفتگی شد و این بار کابل به داخل اتوبوس او افتاد و چهار نفر از مسافران نیز دچار برق گرفتگی شدند .
"حوادث کار"همچنان در ایران سیر صعودی دارد. حوادث کار مربوط به شش ماهه اول سال 85،  شهرستان های تهران با 1103 حادثه برای کارگران اولین منطقه حادثه خیز در ایران معرفی شده است. شهر تهران بزرگ نیز با 1064 مورد حوادث کار رتبه دوم را به خود اختصاص داده و پس از آن استان مرکزی با 960 حادثه کار در رتبه سوم قرار گرفته است .
در مقایسه حوادث ناشی از کار 6 ماهه نخست سال 85 با شش ماهه نخست سال 84 استان کرمانشاه بیشترین نوسان در این حوادث را به خود اختصاص داده است. در بین اعضای آسیب دیده ناشی از حوادث کار در این مدت انگشتان دست با 2810 مورد بالاترین آمار و سپس اعضای پا و دست به ترتیب با دو 2802 و 2508 مورد بیشترین اعضای آسیب دیده بدن گزارش شده است. در فاصله فروردین تا شهریور سال 85 سقوط و لغزیدن با 2092 مورد بیشترین فراوانی نوع حادثه ناشی از کار را به خود اختصاص داده و انفجار و آتش سوزی نیز با 49 مورد کمترین  میزان حوادث کار را رقم زده است .
کارگران جوان گروه سنی 25 تا 29 سال با 2823 بیشترین تعداد را در میان قربانیان حوادث کار تشکیل داده اند و اغلب حوادث کار در هنگام صبح با 5399 مورد به وقوع پیوسته است. دفتر آمار محاسبات اقتصادی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی اعلام کرد که از مجموع 10 هزار و 677 مورد حادثه کارگری در این مدت زمانی "9 هزار و 564 مورد به بهبودی کامل انجامیده و 665 مورد منجر به غرامت مقطوع، 245 مورد منجر به غرامت جزئی (کارگری را میشناختم که مچ دستش هنگام کار قطع شد و بعد از کلی شکایت مشمول از کار افتادگی جزیی شد و ماهی 60 هزار تومان به عنوان جریمه دریافت می کند. این هم معنی از کار افتادگی جزیی در قاموس این رژیم ضد کارگر و مرتجع) 142  مورد منجر به از کار افتادگی "کلی" شده است .
تعداد کارگرانی که بر اثر حوادث کار در شش ماهه اول سال 85 جان خود را از دست دادند نیز در گزارش سازمان تامین اجتماعی "61 مورد نیز منجر به مرگ" ذکر شده است. اما مدیر کل بازرسی وزارت کار روز 15 اسفند 85 اعلام کرد: در سال گذشته یک هزار و صد کارگر به علت حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند .
...طبقه کارگر ايران از آنجا که سازمان مستقل کارگرى و اهرمهاى نظارت کارگرى ندارد، و از آنجا که تهيه آمار و ارقام در اين رژيم در خدمت توجيه استثمار و بردگى است، اينها تنها مواردى هستند که "ناچارا" خود را به آمار رساندند و ميزان تلفات بسيار بيشتر است. اما اگر همين تعداد و آمار دولتى را هم قبول کنيم، ميبينيد که کارگران در محيط کار به اندازه يک جنگ خونين تلفات ميدهند. آيا واقعا يک انقلاب کارگرى عليه نظم سرمايه و دولت حاميش به همين اندازه ميتواند تلفات داشته باشد؟* 

 

دیگر مقالات از علی طاهری